عقد اخوت میان پیامبر(ص) و امام علی(ع) از سوی ۳۵ محدث اهل سنت نقل شده است
تاریخ انتشار: ۲۶ مهر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۲۱۰۴۸۶
به گزارش حوزه سایر رسانه ها خبرگزاری تقریب به نقل از ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین محمدرضا هدایتپناه، عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، دوشنبه ۲۵ مهرماه در نشست علمی «برادری رسول خدا و امیرالمؤمنین(ع) در تاریخ و حدیث» که از سوی دانشکده الهیات پردیس فارابی دانشگاه تهران برگزار شد، گفت: طبق برخی منقولات تاریخی، پیمان اخوت و برداری در مکه با حضور ۱۰ نفر انجام شد و آن جمع با هم برادر دینی شدند و پیامبر در آنجا حضرت علی(ع) را به عنوان برادر خود انتخاب کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی افزود: مفید در ارشاد آورده که روز ۱۲ محرم به صورت یک مراسم رسمی انجام شده است. در اینجا پیامبر(ص) شرایط دو طرف را برای عقد اخوت در نظر میگرفتند و تعیین میکردند چه کسی با چه کسی عقد ببندد و این مسئله به لحاظ مسائل سیاسی مهم تلقی میشود. در این مراسم پیامبر(ص)، امام علی(ع) را به عنوان برادر خود را انتخاب کرده است.
حجتالاسلام هدایتپناه با بیان اینکه نباید این حادثه را کوچک تلقی کنیم زیرا جمع کثیری از مهاجران و انصار در آن حضور داشتند و شاهد این صحنه بودند، افزود: اینکه امیرالمؤمنین(ع) با پیامبر پیمان برادری میبندند یک استثنا هست زیرا قاعدتاً طبق روال عادی ایشان باید مانند بقیه با یکی از انصار پیمان میبستند.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه با بیان اینکه گزارشی مبنی بر اینکه زنان هم عقد اخوت بسته باشند نداریم، تصریح کرد: البته از چند نفر نام برده شده است ولی غالباً در میان مردان صورت گرفته است؛ همچنین روایات دال بر این است که عقد اخوت (مؤاخات) در حبشه هم رخ داده است.
وی با بیان اینکه مؤاخات احکام فقهی، حقوقی و سیاسی هم دارد، اضافه کرد: زمانی که ماجرای سقیفه رخ داد، یک نفر از افراد به خلیفه دوم خبر داد که چرا نشستی و به سقیفه نمیآیی؟ حال جای این پرسش است که چرا این فرد باید به عمر خبر دهد، چون با هم عقد اخوت بسته بودند. در دوره جاهلیت، حلف و پیمانهایی بسته میشد و برخی افراد در حمایت دیگری قرار میگرفتند، البته تفاوتهایی میان حلف و مؤاخات وجود داشت و با آمدن مؤاخات، حلف کنار زده شد.
اقدام هوشمندانه پیامبر(ص) در ایجاد عقد برادری بین مسلمین
حجتالاسلام هدایتپناه با بیان اینکه یکی از پیامدهای مهم مؤاخات این بود که نظام قبیلگی دچار خدشه شد و مردم مکه و مهاجرین از یک فرهنگ دیگری وارد فرهنگ مردم مدینه شدند، افزود: اولین اقدام پیامبر (ص) در ورود به مدینه، اجرای مؤاخات بود تا این نوع گسلها از بین برود که مشرکان از این مسئله خیلی ناراحت شدند. مردم مدینه، انصار را در خانه و زمین و اموال خود شریک کردند، در حالی که شاید در حق برادرشان چنین کاری نمیکردند.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه با بیان اینکه از پیامدهای پیمان مؤاخات این بود که اوس و خزرج حق نداشتند با یهودیان پیمان ببندند، تصریح کرد: وقتی نظامنامه مدینه تدوین شد، به صورت کلی ارتباط آنها با یهودیان قطع شد. در جنگهای بنی قریظه و بنی قینقاع و ... وقتی اوس و خزرج دیدند که همپیمان گذشته آنها مورد حمله قرار گرفتهاند، نزد پیامبر(ص) واسطه شدند ولی آیه نازل شد که شما چرا دشمنان خدا و رسول(ص) را دوست خودتان قرار دادهاید.
تأکید ائمه(ع) بر پیمان برادری بین پیامبر(ص) و امام علی(ع)
هدایتپناه با بیان اینکه پیمان برادری میان پیامبر(ص) و امام علی(ع) از سوی برخی از علمای اهل سنت مورد تردید قرار گرفته است، اظهار کرد: در شیعه در این زمینه اختلافی وجود ندارد و برخی روایات گفتهاند این کار به دستور خداوند انجام شده است. برادری رسولالله(ص) و امام علی(ع) از سوی امام رضا(ع) در روایتی مورد تأکید قرار گرفته است و در فرهنگ و اندیشه ائمه(ع) هم بحث اخوت زیاد مطرح شده است. خود امام علی(ع) در محاجههای خود با دیگران میفرمودند که «أَنَا عَبْدُ اللَّهِ وَأَخُو رَسُولِهِ وَأَنَا الصِّدِّيقُ الْأَكْبَرُ, لَا يَقُولُهَا بَعْدِي إِلَّا كَذَّابٌ..».
وی با بیان اینکه ما در مواجهه با اهل سنت باید از یک نقطه مشترک شروع کنیم، افزود: متأسفانه افراد متعصب جاهل همانطور که در بین اهل سنت کم نیستند، در میان شیعه هم کم نداریم و به همین دلیل وقتی میگوییم باید با مبنای خود آنها وارد بحث و جدل شویم، به ما میتازند. بنده معتقدم این درست نیست که در یک جایی ما نظراتشان را مبنا قرار دهیم و در جای دیگر غیر آن عمل کنیم؛ اگر واقعاً ذهبی اعتبار علمی دارد، پس در همه موارد باید بر اساس مبنای آنها وارد جدل شویم.
وی با تأکید بر اینکه وقتی نظرات اهل سنت را در یک مسئله بیان میکنیم، مراد نظر قاطبه آنهاست نه چند نفر، گفت: در نسبت دادن برخی نظرات به اهل سنت باید دقت لازم را داشته باشیم، مثلاً برخی میگویند اهل سنت، یزید را تأیید کردهاند ولی کجا چنین کاری کردهاند؛ اینکه یکی دو نفر متعصب در اهل سنت چنین نظری دارند، ربطی به بقیه آنها ندارد و در بین شیعه هم اینطور است و ممکن است دو سه نفری نظر مختلفی نسبت به سایر علما داشته باشند ولی نباید به پای همه شیعه نوشته شود. البته مشکل این است که شیعه و سنی سخنگو ندارند.
نقل حدیث مؤاخات از سوی ۳۵ محدث سنی
هدایتپناه با بیان اینکه بنده در کتابی که درباره پیمان برادری رسولالله(ص) و امیرالمؤمنین(ع) نوشتهام، با استفاده از روایات و رجال خود آنها بحث کردهام، گفت: ۳۵ نفر از علمای اهل سنت از قرن سوم تا نهم روایت عقد اخوت را ذکر کردهاند، بنابراین ۳۵ عالم اهل سنت مؤاخات و پیمان برادری بین امیرالمؤمنین(ع) و پیامبر(ص) را قبول کردهاند و البته چهار، پنج نفر هم آن را رد کردهاند که نظر آنها ارزشی ندارد.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه با بیان اینکه حدود ۱۰۰ روایت را از آثار اهل سنت در این باره به دست آوردهام، اظهار کرد: این راویان عمدتاً از تعبیر «صحیح» یا «حسن» در مورد این روایت استفاده کردهاند. البته بحث مؤاخات، مخالفانی هم دارد که از جمله خود خلیفه دوم بود، وقتی به منزل امام علی(ع) ریختند تا بیعت بگیرند، امام(ع) فرمودند اگر مرا بکشید، عبد خدا و برادر رسول خدا(ص) را کشتهاید، ولی خلیفه دوم گفت ما عبد خدا بودن را قبول داریم ولی مؤاخات را خیر. برخی هم مانند؛ ابن حزم و ... هم چون رویکرد سلفی داشتهاند، زیر سؤال بردهاند ولی آیا میتوان گفت کسانی چون ابن حزم زبان اهل تسنن هستند؟.
وی اضافه کرد: بر اساس بررسی بنده، سند هشت روایت بر مبنای سنجش خود اهل سنت، معتبر و حدیث متواتر است. حال فرض کنید کسی تواتر و اعتبار رجال این احادیث را نپذیرد، باز کثرت طرق که خود اهل سنت آن را قبول دارند، مؤید است زیرا آنها میگویند کثرت طرق، ضعف سندی را میپوشاند.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه با بیان اینکه تضعیفات برخی مانند ابن حزم و ابن حبان و جوزجانی از نظر خود اهل سنت هم مورد قبول نیست، تصریح کرد: از نظر اهل سنت این باور وجود دارد که این سه نفر افرادی هستند که در تضعیفات غلو کردهاند، مانند تضعیفات ابن غزائری در شیعه. اهل سنت گفتهاند ابن حبان در تضعیف رجالیون، قصاب بوده است، ابن حزم را افراطی و غیرقابل قبول در تضعیف میدانند و وی در بین عالمان اهل سنت مردود است و وضعیت جوزجانی هم از دو نفر دیگر بدتر است.
وی بیان کرد: برخی از راویان متعصب اهل سنت هم خواستهند با زور فضیلت مؤاخات را زیر سؤال ببرند لذا گفتهاند این پیمان برادری، موضوعی معمولی بوده است، در حالی که این بیان، مخالف گزارشات معتبر است و در روایت هم بیان شده که جز افراد کذاب این روایت را تکذیب نمیکنند.
انتهای پیام/
منبع: تقریب
کلیدواژه: عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه هدایت پناه امیرالمؤمنین ع پیمان برادری امام علی ع پیامبر ص عقد اخوت انجام شد اهل سنت
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.taghribnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تقریب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۲۱۰۴۸۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آیتالله رمضانی: اسلام گنج وجودی انسان را معرفی میکند / ویژگیهای مسلمان واقعی براساس روایات اهلبیت(ع)
آیت الله «رضا رمضانی» دبیرکل مجمع جهانی اهل بیت(ع) که به دعوت مسلمانان کشور برزیل برای حضور در همایش بین المللی «اسلام؛ دین گفتگو و زندگی» به این کشور سفر کرده بود، در مرکز اسلامی امام مهدی(عج) شهر سائوپائولو برزیل، حضور یافت و در جمع جوانان مسلمان در این مرکز اسلامی به سخنرانی پرداخت.
آیت الله رمضانی در این سخنرانی با اشاره به جایگاه اخلاق در اسلام اظهار کرد: یکی از نکات مهم در خصوص دین اسلام، بعد اخلاقی آن است، اسلام در صدد است که خود انسان را اخلاقی تربیت کند و جامعه نیز جامعه اخلاقی باشد. اخلاق از آن مقوله هایی است که وقتی وارد فضایل آن می شویم، می بینیم که با فطرت انسان، هماهنگ است. برخی از پستی های اخلاقی، مخالف فطرت می باشد. وقتی که قرآن به حقیقت نفس، قسم می خورد، جایگاه نفس و تمایل نفس حقیقی را به صورت قشنگ معرفی می کند، «وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا»، قرآن در ادامه می گوید که همه خوبی ها و بدی ها را به انسان الهام کردیم و شناساندیم، «فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا». کسانی پیروز میدان هستند که خودشان را تزکیه و تربیت کنند و این افراد به فلاح و رستگاری می رسند، «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاهَا»
وی ادامه داد: خداوند همه زیبایی ها را در فطرت و وجود انسان، قرار داده است. مولوی یکی از عرفان بزرگ، یک مثال قشنگی می زند که یک نفر در خواب می بیند که باید تیری به کمان بزند و این تیر در هر کجا خورد، آنجا گنج است، او هم تیر را به کمان می کشید و می زد و تیر در هر کجا که می خورد، شروع به حفر زمین می کرد تا به گنج برسد، اما به گنج نمی رسید، جاهای مختلفی را کند، اما به گنج نرسید. برخی خیال کردند که این قضیه حقیقی است، چون این فرد، انسان بی ربطی هم نبود. فرماندار آنجا به این مرد گفت که تو دیگه حفاری نکن، تو مقدماتش را فراهم کن و حفاری بر عهده ما باشد و به گنج که رسیدیم، آن گنج را به صورت مساوی بین هم تقسیم می کنیم. آن کسی که به خواب این فرد می آمد، زیاد این کار را انجام می داد و می گفت که آنجا را حفر کن. به آن فرد گفتند که از این شخص بپرس که چرا ما این همه جا را کندیم، اما به گنج نرسیدیم، یعنی من را فریب می دهی؟ و از او بیشتر سوال کن. آن فرد هم در خواب این سوال را پرسید و آن شخص هم پاسخ داد که من گفتم تیر را به کمان بزن، ولی نگفتم که بکش، تو می رفتی می کشیدی و آن تیر ۴۰ متر آن طرف می افتاد و تو به گنج نمی رسیدی، تو این تیر را به کمان بزن بدون این که بکشی، رها کن. مرد بعد از بیدار شدن همان کار را انجام داد، تیر را روی کمان گذاشت و تیر در مقابلش افتاد و همان جا را حفر کرد و به گنج رسید. نتیجه این که گنج در وجود خود انسان است، انسان اگر خودش را مطالعه کند، به گنج می رسد.
اسلام گنج وجودی انسان را معرفی می کند
دبیرکل مجمع جهانی اهل بیت(ع) افزود: اسلام گنج وجودی انسان را به او معرفی می کند، اما ما متاسفانه می خواهیم که از غیر جستجو کنیم و به گنج برسیم. شعر معروفی از حافظ است که سال ها دل طلب جام جم از ما می کرد، آنچه خود داشت زبیگانه تمنا می کرد. اسلام در حقیقت می خواهد که انسان را انسان تربیت کند. انسان شدن، ویژگی های خاص خودش را دارد. انسان آن وقتی که انسان شد، به دیگران خدمت می کند، امانتدار خواهد بود، انفاق می کند و خیلی از فضایل دیگر در انسان رشد می کند. البته فهمیدن انسان شدن، بسیار مهم است. یک مثال می زنم تا این مسئله، روشن تر شود. یک پدر و یک پسر با هم دعوا داشتند و پسر بسیار پدرش را اذیت می کرد، این پدر به پسر می گوید که تو انسان نمی شوی، گفتن این حرف به پسر برخورد و او رفت چند جا درس خواند و همچنین فعالیت اجتماعی انجام داد پسر در ادامه، امیر یک استانی شد. او بعد از این به حاکمیت رسید، نامه ای را برای پدرش نوشت بدون این که بگوید من پسرت هستم، با این مضمون که من امیر، تو را فرامی خوانم، پدر نمی دانست فرزندش است و لذا بابت احضار شدن از طرف امیر حکومت، ترسید و باز و بندیلش را جمع کرد و پیش امیر رفت. وقتی که پدر وارد فضای عمارت حکومتی شد دید که پسرش آن بالا نشسته است، پسر به پدرش گفت که دیدی من آدم شدم، در حالی که تو به من می گفتی که تو آدم نمی شوی اما من به اینجا رسیدم. پدر به پسر گفت من به تو نگفتم که حاکم نمی شوی من به تو گفتم که آدم نمی شوی، تو آدم شدی؟ اگر آدم شده بودی پدر پیرت را به اینجا نمی آوردی.
آیت الله رمضانی با اشاره به راهکار تربیتی اسلام اظهار کرد: اسلام می خواهد که انسان را آدم تربیت کند، وقتی که انسان، آدم شود، عاشق می شود. قبل از پیامبر(ص)، جوان ها عاشق بودند، بعد از پیامبر(ص) هم آنها عاشق بودند، اما جوانان پیش از پیامبر(ص) به دنبال عشق های مجازی بودند و به خاطر این عشق ها، جنگ ها و نزاع های زیادی رخ داد. پیامبر(ص) که آمدند، عشق را معنا کردند و گفتند که عشق و علاقه، کمال به زیبایی ها است و بالاترین عشق، عشق به خداوند و محبت به خدا است. وقتی که عشق به خداوند بیایید، عشق به کمال و عشق به زیبایی ها و عشق به معنویت و عشق به خدمت هم می آید و انسان با عشق به دیگران خدمت می کند، این طور نیست که گدا به در خانه او برود، بلکه او با عشق به در خانه گدا می رود و به او کمک می کند.
وی ادامه داد: انسان اگر بخواهد انسان شود و خودش را تربیت کند، خودش را نباید ببیند. چون اگر بخواهد خودش را ببیند، دیگر آن حقیقت را نمی تواند ببیند. مولوی داستانی از شکایت پشه نزد حضرت سلیمان نقل کرد، پشه پیش حضرت سلیمان رفت و گفت که من از باد شکایت دارم، حضرت سلیمان گفت که از هر کسی که شکایت داری، باید او هم باشد و برای من این قضاوت کنم باید هم باید و هم پشه باشد، پشه به حضرت سلیمان گفت که من نمی گویم، تو به باد بگو که بیاد. باد تحت تسخیر حضرت سلیمان بود و او زبان حیوانات را هم می فهمید، حضرت سلیمان به باد گفت که بیا، باد که آمد پشه رفت، حضرت سلیمان به پشه گفت که تو هم باش تا من بررسی کنم که مشکل از کجا است، پشه گفت که مشکل من از باد است، هر کجا که باد باشد من نمی توانم باشم. مولوی از این داستان، نتیجه اخلاقی گرفت و گفت همان طوری که پشه و باد با هم جمع نمی شوند، خود بینی هم با خدابینی جمع نخواهد شد. انسان نباید خودبین باشد، بلکه انسان باید خودش را مخلوق خداوند ببیند و تسلیم او شود، وقتی که به تسلیم شدن رسید، مسلم می شود، اسلام در حقیقت به معنای تسلیم در برابر دستورات باری تعالی است.
ویژگی های مسلمان واقعی براساس روایات اهل بیت(ع)
دبیرکل مجمع جهانی اهل بیت(ع) افزود: مسلم هر کجا که باشد، دیگران احساس امنیت می کنند و مسلمان واقعی همین است. براساس روایات، مسلمان واقعی کسی است که دیگران از دست و زبان او در امان باشند. خیلی ها شاید در اسم مسلمان باشند، اما در معنا، مسلمان نیستند، پیامبر(ص) فرمودند که شما باید در معنا، مسلمان باشید. انسان وقتی به این جایگاه مسلمان بودن رسید، احساس مسئولیت می کند، اول در برابر خود و بعد در برابر همه مسلمانان احساس مسئولیت خواهد کرد، او اگر احساس مسئولیت نکند، حقیقتا، مسلمان نیست. پیامبر(ص) در روایتی فرمودند که «مَنْ أَصْبَحَ لا یَهْتَمُّ بِأُمورِ الْمُسْلمینَ فَلَیْسَ بِمُسْلِمٍ» اگر کسی صبح کند و به فکر اصلاح امور مسلمانان نباشد، مسلمان نیست.
آیت الله رمضانی با اشاره به لزوم احساس مسئولیت مسلمانان در برابر یکدیگر اظهار کرد: اسلام می گوید که در یک جامعه اسلامی، مشکل یک مسلمان، مشکل یک مسلمان دیگر نیز است. چون که مسلمان برادر مسلمان است، اگر او احساس درد می کند، تو هم باید احساس درد کنی، اگر او شاد باشد تو هم باید شاد باشی. سعدی شعر قشگی را دارد که بنی آدم اعضای یکدیگر هستند. انسان مسلمان نه تنها باید در برابر دیگر مسلمانان احساس مسئولیت کند، بلکه اگر یک غیرمسلمان همچون فردی مسیحی از او کمک بخواهد، باید به او کمک کند و اگر این کمک را انجام ندهد، مسلمان نیست. پیامبر(ص) در روایتی فرمودند که «مَنْ سَمِعَ رَجُلاً یُنادِی یا لَلْمُسْلِمِینَ فَلَمْ یُجِبْهُ فَلَیْسَ بِمُسْلِم»؛ (کسی که صدای انسانی را بشنود که فریاد می زند: ای مسلمانان به دادم برسید و کمکم کنید، کسی که این فریاد را بشنود و پاسخ نگوید، مسلمان نیست). یک مسلمان دیگران را بر خودش مقدم می کند، امام حسن(ع) گفتند که دیدم مادرم حضرت زهرا(س) در عبادت خود فقط برای همسایه ها دعا می کردند و در حالی که خودشان بیمار بودند، برای خودشان دعا نکردند. من از مادرم پرسیدم که چرا برای خودتان دعا نکردید، ایشان فرمودند که اول همسایه و بعد خانه.
دبیرکل مجمع جهانی اهل بیت(ع) ادامه داد: روزی حضرت زهرا(س) به نزد پدرشان رسول اکرم(ص) آمدند و فرمودند که مهر من فرقش با دیگران چیست، همان جا خداوند به جبرئیل وحی کرد که جبرئیل به پیامبر(ص) بگوید که فاطمه هر چی بخواهد به او می دهم. حضرت زهرا(س) به پیامبر(ص) گفتند که امت شما در روز قیامت با مشکل مواجه هستند، من نمی خواهم که آنها در جهنم بسوزند، من می خواهم که آنها را شفاعت کنم با وجودی که ایشان را خیلی اذیت کردند. خداوند به جبرئیل گفت که این فرشته الهی به پیامبر(ص) بگوید که من شفاعت حضرت فاطمه(ص) را پذیرفتم و هر کسی را حضرت فاطمه(س) نگاه کند و شفاعت نماید. من قبول می کنم و حضرت زهرا(س) از شنیدن این خبر خیلی خوشحال شدند.
وی خاطرنشان کرد: حضرت زهرا(س) به حضرت امیرالمومنین(ع) آرامش می دادند. امام علی(ع) فرمودند هر چه که من غم داشتم، زمانی که حضرت زهرا(س) را می دیدم، تمام غم های عالم از من دور می شدند، نه من حضرت فاطمه(س) را اذیت کردم و نه ایشان من را اذیت کرد. زمانی که امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در مسجد، خبر شهادت حضرت زهرا(س) را به امام علی(ع) دادند، حضرت امیرالمومنین(ع) چند بار نشستند و بلند شدند، ایشان وقتی وقتی وارد خانه گشتند، عبا و عمامه خود را انداختند و پیش پیکر حضرت زهرا(س) آمدند و چند برابر ایشان را صدا زدند، اما جوابی نیامد تا این که حضرت امیرالمومنین(ع) گفتند که یا فاطمه، من پسرعموی تو علی هستم. در روایات آمده است که حضرت زهرا(س) فرمودند هر کس برای امام حسین(ع) گریه کند، من او را شفاعت می کنم. ما افتخار می کنیم که امام مان حضرت امیرالمومنین(ع) و مادرمان حضرت زهرا(س) هستند.
منبع: خبرگزاری اهلبیت(ع) - ابنا